استاد علوم پزشكي دانشگاه:
يك پزشك متعهد بايد از صميم قلب براي بهبودي بيمارش تلاش كند
يكم شهريور ماه به افتخار تولد ابن سيناي بزرگ،حكيم نامور ايران زمين به عنوان "روز پزشك" نامگذاري شده است به اين مناسبت گفتگوي صميمانه اي با دكتر "عزيزا... عباسي"فوق تخصص جراحي توراكس و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي انجام داديم كه متن آن در ذيل ميآيد:
مقدمه:
يكم شهريور ماه به افتخار تولد ابن سيناي بزرگ،حكيم نامور ايران زمين به عنوان "روز پزشك" نامگذاري شده است به اين مناسبت گفتگوي صميمانه اي با دكتر "عزيزا... عباسي"فوق تخصص جراحي توراكس و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي انجام داديم كه متن آن در ذيل ميآيد:
بيوگرافي مختصر:
من "عزيزا... عباسي دزفولي"هستم متولد 1333(ه.ش) در شهر دزفول استان خوزستان.پدرم در اين شهر معلم بود و من هم دوران كودكي تا اخذ ديپلم را در اين شهر گذراندم.پس از آن با شركت در كنكور موفق شدم با قبولي در رشته پزشكي در سال 1351 وارد دانشگاه "جندي شاپور" شوم و سپس در سال 1362 به عنوان دستيار، تحصيل در رشته جراحي عمومي را در دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي آغاز كردم.
سال 1366 عضو هيات علمي دانشگاه شدم و تا سال 1368 موفق شدم دوره فوق تخصصي جراحي توراكس را بگذرانم.همچنين به مدت يك سال نيز دوره تكميلي جراحي قفسه صدري را در دانشگاه"هاروارد"ايالات متحده آمريكا پشت سر گذاشتم.
الگوهايي كه در مسير كسب علوم پزشكي داشتم:
در دوره تحصيلي پزشكي عمومي در دانشگاه "جندي شاپور" از برخي اساتيدم چيزهاي زيادي آموختم كه بعدها در طي مسير كمك زيادي به من كرد اما بزرگترين الگوي پزشكيام را در دوره دستياري يافتم كه ارادت فراواني به ايشان دارم.استاد دكتر "فرخ سعيدي" كه در محضر ايشان علاوه بر فرا گرفتن تكنيكهاي جراحي،نحوه برخورد درست با بيمار را فرا گرفتم.در آن زمان در بيمارستان سعادت آباد(شهيد مدرس فعلي) من دستيار دكتر سعيدي بودم و دوران خوبي را گذراندم.
پس از آن با حضور در مركز پزشكي دكتر مسيح دانشوري و طي ساليان اخير در محضر جناب آقاي دكتر ولايتي نيز بسيار آموختم چرا كه ايشان به بهترين نحو از همه ظرفيتهاي موجود براي پيشرفت اين مركز استفاده ميكنند.
همكاران بسيار خوبي هم در بخش جراحي بيمارستان دارم كه از آنها نيز چيزهاي زيادي آموختم از جمله:آقايان دكتر شادمهر،دانشور،شيخي،ثاقبي و ... و خانمها دكتر صادق بيگي،جهانشاهي و ...
خصوصيات يك پزشك متعهد
از نظر من يك پزشك متعهد بايد چند شاخصه اصلي داشته باشد؛اولين آن دلسوزي از صميم قلب براي بيمارش است كه آنچه ميتواند براي او انجام دهد.دوم منظم بودن است و ديگر آن كه در مسايل مادي و مالي متعادل باشد و دنبال تجملات و لوكس زندگي كردن نباشد.نمي گويم پولدار بودن و ثروت بد است اما هدفش اينها نباشد چرا كه از مسير منحرف خواهد شد.
خاطرات خوشايند و ناخوشايند
در خصوص اين موضوع دو مورد خيلي شيرين و خوشايند به نظرم آمد كه يكي در دوران گذراندن طرحم بود كه به مدت سه سال در روستاهاي لرستان گذراندم و اوضاع به گونهاي بود كه من تنها پزشك در آن حيطه بودم كه شايد شامل 100 روستا ميشد.به دليل كمبود امكانات من از تمام داشتهها و دانستههاي پزشكيام استفاده ميكردم كه البته تجارب زيادي برايم به همراه داشت.
اما بعدتر و در دوران جراحيهاي تخصصي توراكس و ناي(كه ميتوانم بگويم بنيانگذار جراحي ناي به شكل مدرن در كشور نيز بودم)يك نفر بيمار داشتيم كه اهل سيستان و بلوچستان بود و بر اثر اصابت گلوله و ايجاد تنگي تراشه چندين سال بود كه نمي توانست صحبت كند كه با انجام عمل جراحي تراكئوستومي مشكل او تا حد زيادي برطرف شد و موقعي كه توانست با دختر كوچكش صحبت كند باعث خوشحالي زائدالوصفي براي من شد.
دستاوردهاي عمده پزشكي در ساليان اخير و اهداف پيش رو:
مهم ترين دستاورد ما در يكي دو سال اخير مربوط ميشود به ايجاد انسجام بين عوامل دخيل در امر پيوند ريه كه شامل گروههاي مختلف:توراكس،قلب،بيهوشي و... ميباشند كه باعث شده انجام كار اين گونه اعمال جراحي با نظام بهتري پيش رود و همچنين هماهنگ شدن بيشتر با سيستم وزارتي.
انجام اعمال جراحي پيچيده در زمينه رفع تنگي ناي نيز از ديگر دستاوردهاي قابل ذكر است.
اهداف پيش روي ما نيز به عنوان اهداف راهبردي جراحي توراكس به دو بخش تقسيم ميشوند:
1-در بخش آموزش كه هدف ارتقاء آموزش دستياران فوق تخصصي در اين رشته است (هم در بعد كيفي و هم كمي)
2-سعي بر آن داريم كه رشته جراحي توراكس از نظر فن جراحي همتراز پيشرفتهاي بين المللي باشد و در زمينه جراحي هاي از طريق آندوسكوپي و تراكوسكوپي نيز پيشرفت بيشتري داشته باشيم.
آخرين سوال:پزشكي چه فرصتهايي در اختيار شما گذاشت و چه فرصتهايي از شما گرفت؟
ورود به عرصه پزشكي و موفقيت در آن باعث شد كه محبوبيت در بين مردم و علاقمندي آنها را به دست آورم كه از بزرگترين نعمتهاست كه البته اين به دست آوردن فرصت طبعا برخي فرصتها را نيز مغفول ميگذارد از جمله اين كه آن چنان كه بايد نتوانستم به خانواده و فرزندان رسيدگي نمايم چه آن موقع كه بچهها كوچك بودن و چه حالا كه بزرگ و مستقل شدهاند.
از اين فرصت استفاده ميكنم و از همه پزشكان كه واقعا عمرشان را صرف كسب اين علم و خدمت به مردم ميكنند تشكر به عمل ميآورم و به آنها خسته نباشيد ميگويم و اين كه در كار ما صرف عمر و از دست دادن برخي فرصتها ارزش اين را دارد كه بتوانيم خدمتي به مردم و بيماران ارائه كنيم.